زیباترین زن های روسیه + تصاویر

 

داریا ساگالووا

داریا ساگالووا، آرتیست آینده و مربی رقص در سال 2003 میلادی ژیمنازیوم در شهر « پادولسک» واقع در حومه مسکو را با نمرات عالی به پایان رساند. در آن مدرسه از کلاس اول زبان انگلیسی و از کلاس پنجم زبان آلمانی را آموخت. در مدرسه رقص « فانتزنی» دوره رقص را گذراند و فستیوال های « کینوتاور» و « سیمای عشق» شرکت کرد.

در یکی از جشنواره های آن زمان اولگ بوتاخین، مدیر تئاتر دولتی هنرپیشگی به ساگالووا پیشنهاد کرد نقش « سیندرلا» را در نمایشنامه همنامی بازی کند. از آن زمان، فعالیت هنرپیشگی او آغاز شد. اولین کار تئاتری او با نمایشنامه « فندق شکن» در ارتباط است. در آن زمان، ساگالووا در کلاس یازدهم درس می خواند.

از سال 2003 تا 2010 میلادی در تئاتر دولتی هنرپیشگی کار کرده است.

در سال 2007 میلادی در سه سئانس پروژه تلویزیونی « نبرد پیشگویان» در شبکه تلویزیونی « تی. ان.تی» هنرنمایی کرد. بر طبق سوژه، او باید « ربوده می شد» و در یکی از آپارتمان های مسکو او را پنهان می کردند. پیشگویان باید با استفاده از استعدادهای جادویی خود او را پیدا کنند. مهدی ابراهیمی وفا برنده آینده این پروژه توانست جای او را معلوم کند. 

بیست و هفتم اوت سال 2009 میلادی مجری برنامه « تاکسی» ( در شبکه تلویزیونی تی.ان.تی) بود و این افسانه را از بین برد که بولوندها نمی توانند رانندگان خوبی باشند.

زندگی شخصی

بیست و یکم ماه ژانویه سال 2011 میلادی ساگالووا با کنستانتین ماسلنیکوف افسر پلیس ازدواج کرد. فوریه سال 2011 میلادی خبر حاملگی ساگالوا پخش شد و اول ژوئیه سال 2011 میلادی الیزابت دختر آنها متولد شد.

 

آگنیا دیتکوفسکیته

آگنیا در خانواده کارگردان آلگاس دیتکوفسکیس و تاتیانا لوتایوا هنرپیشه روس بدنیا آمد. تا سن 15 سالگی در لیتوانی زندگی می کرد و در سال 2004 میلادی با مادر و دومنیک، برادر کوچکش به روسیه نقل مکان کردند.

آگنیا تصمیم گرفت حرفه والدینش را ادامه بدهد که معمولاً در خانواده هنرمندان چنین چیزی زیاد اتفاق می افتد. او وارد انستیتوی دولتی سینماتوگرافی روسیه شد، اما فقط یکسال در آنجا درس خواند. با وجود این، آگنیا فعالیت حرفه ای خود را شروع کرد و در فیلم بلند « گرما» یکی از نقش های اول را بازی کرد.

پس از نمایش کارهای زیاد سینمایی او در سال 2006 میلادی، آگنیا برای مدتی از بازیگری کنار رفت، اما در سال 2008 میلادی دوباره روی صحنه ظاهر شد و تا کنون نیز به فعالیت خود در سینما ادامه می دهد.

آگنیا در مسکو زندگی می کند.

زندگی شخصی

از سال 2006 تا 2009 میلادی بشکل ازدواج غیر رسمی با هنرپیشه آلکسی چادوف زندگی کرد که هنگام ساخت فیلم « گرما» با او آشنا و بعداز پایان فیلم روابط عاشقانه آنها داغ شد.

آگنیا و آلکسی همراه یکدیگر در آمریکا در فیلمبرداری فیلم « عشق در شهر بزرگ» شرکت داشتند که آلکسی یکی از نقش های اول را بازی می کرد.

روابط آنها خوب بود، اما این دوران سعادتبار زیاد طول نکشید و آگنیا پیشنهاد کرد از هم جدا شوند.

بعداً معلوم شد که آگنیا و آلکسی چادوف تصمیم گرفتند روابط خود را از سر بگیرند. 24 ماه اوت سال 2012 میلادی آنها با هم ازدواج کردند.

 

یولیا ناچالووا

یولیا سی و یکم ماه ژانویه سال 1981 میلادی در «وارونژ» متولد شد. پدرش – آهنگساز و مادرش خانه دار است.

حرفه

پدرش وقتی یولیا دو سال بیشتر نداشت متوجه استعداد موزیکال او شد و خودش درس آواز را با دخترش شروع کرد. در سن پنج سالگی، یولیا برای نخستین بار روی صحنه فیلارمونی وارونژ هنرنمایی کرد. در سال 1992 میلادی، برنده کنکور تلویزیونی « ستاره صبح» شد و از او دعوت کردند مجری برنامه موزیکال تلویزیونی تحت عنوان « آنجا- آنجا – خبر» ( تام- تام نووستی) شود. در سال 1995 میلادی، اولین آلبوم او منتشر شد که « آه، آه، مدرسه» نام داشت. در همان سال، یولیا ناچالووا، در کنکور بین المللی آواز تحت عنوان

شرکت کرد و جایزه گران – پری را از آن خود کرد. از آن زمان تا کنون محبوبیت او بیشتر شده است. او مجری برنامه « عصر شنبه» و کانال « ستاره» بود و در سال 2000 میلادی در فیلم موزیکال « فرمول شادی» هنرنمایی کرد. در سال 2001 میلادی در فیلم « قهرمان ماجرای عاشقانه او» و در سال 2004 میلادی در سریال « بمب برای عروس» ایفای نقش کرد.

ماجرای عاشقانه

اولین ازدواج این خواننده کوتاه بود: در سن 19 سالگی با دمیتری لانسکی 22 ساله، یکی از خوانندگان گروه « پریمر – مینیستر» ازدواج کرد.وقتی یولیا از فیلمبرداری پروژه « آخرین قهرمان» برگشت مناسبات آنها بهم ریخت و از هم جدا شدند. در سال 2006 میلادی ، یولیا دوباره ازدواج کرد، اینبار با یوگنی آلدونین، فوتبالیست که شب سال نو از او تقاضای ازدواج کرد. سال گذشته دختر آنها – ورا - متولد شد.

یلنا کوریکووا

خانواده

یلنا کوریکووا 12 آوریل سال 1972 میلادی در « توبولسک» متولد شد.

والدین یلنا، کمکی به پرورش استعداد هنری او نکردند. تا کلاس دهم، یلنا هنوز نمی دانست چکاره می خواهد بشود. خیلی تصادفی هنرپیشه شد: در راستوف کنار دن که در آن زمان یلنا در آنجا زندگی می کرد، تئاتر محلی کنکوری بین جوانان با استعداد برگزار کرد. کوریکووا قبول شد و هر چند سن کمی داشت در گروه هنرپیشگان جوان پذیرفته شد.

حرفه

یلنا با پایان مدرسه هنر سرگی سالوویف ، با ایفای نقش در فیلم « دختر روستایی» توانست خود را در قلب تماشاچیان و بینندگان جا کند و پس از فیلم « ناستیای بیچاره» مبدل به یک ستاره واقعی شد. کمتر کسی می داند که همانا صدای اوست که در فیلم « گفتار گنجشک» ساخته سرگی کورخین طنین می اندازد.

ماجرای عاشقانه

دمیتری لیپسکروف صاحب رستوران اولین شوهر او بود که به دلیل اختلاف سن و دیدگاه از او جدا شد. پس از گذران چند ماجرای عاشقانه دیگر و تولد پسرش ، یلنای زیبا قلب ماکس اوسادچی ، کارگردان و اوپراتور را شیفته خود کرد. او با فیلمبرداری از او در کلیپ های ویدئویی آلا پوگاچوا، فیلیپ کرکوروف، آگوتین و مالیکوف، چهره او را معروف کرد. به مدت سه سال او را به آمریکا برد. عشق بزرگ آنها 10 سال ادامه داشت. اما این پیوند نیز به جدایی انجامید. کوریکووا عمیقاً نسبت به مردها دلسرد شده است و می گوید که در بین اطرافیان خود کسی را که شایسته توجه او باشد نمی بیند.

 

آناستاسیا زاوروتنیوک

خانواده

آناستاسیا سوم آوریل سال 1971 میلادی در آستراخان متولد شد. دوران کودکی او در پشت صحنه تئاتر جوانان سپری گشت که والنتینا بوریسونا، مادرش در آنجا کار می کرد. او آرتیست مردمی روسیه و پدرش، کارگردان تلویزیون است.

حرفه

آناستاسیا تصمیم گرفت به ژن ها کلک بزند و وارد دانشکده تاریخ انستیتوی تربیت معلم آستراخان شد. می گویند عشقش او را تشویق کرد وارد این دانشکده شود، اما نتیجه آن نه زندگی خانوادگی با او و نه تحصیل « جدی» شد. ناستیا با گفتن اینکه در کارهای حفاری شرکت خواهد داشت به مسکو آمد و بلافاصله وارد هنرستان تئاتر « گیتیس» شد و در مدرسه – استودیوی وابسته به « مخات» به نام چخوف در کلاس لئونتیف مشغول تحصیل شد. در سال 1993 میلادی از آنجا فارغ التحصیل و هنرپیشه تئاتر تاباکوف شد. آلکسی کریوشنکو کارگردان « مربی زیبای من» آناستاسیا را ستاره سریال ها کرد. اگر این موفقیت نصیب او نشده بود، تماشاچیان نمی توانستند آناستاسیا را به همراه ونسان پرس در فیلم « « کد آپوکالیپسیس» ببینند.

ماجرای عاشقانه

شوهر اول آناستاسیا که یک آلمانی بود در تئاتر با او آشنا شد. پس از عروسی، آناستاسیا یکسال در آلمان زندگی کرد و بعد فرار و به مسکو برگشت. در مسکو با دمیتری ستریوکوف آشنا شد. این زوج در کنار دخترشان آنا و پسرشان مایک زندگی دوستانه ای داشتند که « پرستار بچه ها» ورق های خود را رو کرد و باعث جدایی آنها شد. اواسط تابستان قرار است مراسم عروسی آناستاسیا و سرگی ژیگونوف، همکارش برگزار شود.